شراره انصاری و درد دل های حمیرا ستارزاده با او






شراره انصاری بانوی فرهیخته مرکز استانمان بجنورد می باشد او مدیر یکی از بزرگترین سایت های این ناحیه با عنوان شیندخت است این سایت بخشهای گوناگون و متنوعی دارد که پیشنهاد می کنم حتما سایت شیندخت را بخوانید

برای همشهریان شیروانی و همه کسانی که در فضای مجازی اینترنت در مورد شیروان تحقیق می کنند نام حمیرا ستارزاده کاملا شناخته شده و همه به پاکی و صداقت او اعتراف دارند . چنانچه در پی می آید درد دلهای این بانوی شیروانی را با خانم شراره انصاری وب نویس سرشناس بجنوردی خواهید خواند . این بغض و صدای همه شیروانیهاست که همیشه توسط عده قلیلی که همه کاره اند انکار می شود مطالب زیر از بخش بجنورد سایت شیندخت برداشت شده است :




شیروان، شهر اْرْد بزرگ و شیرکوه

معمولن در این بخش از سایت در مورد بجنورد می‌نویسم، این‌بار در مورد همسایه نزدیک و هم استانی‌مان، شیروان می‌نویسم به‌دلیل درد مشترک و مشکلاتی که بجنورد هم به‌نوعی بی‌تاثیر از آن نیست . امید که دوستان و هم‌شهریانی که این‌جا را می‌خوانند برای این درد مشترک درمانی پیدا کنند ،درمانی برای مظلومیت شهرهای خراسان شمالی که سال‌ها در حاشیه خراسان بزرگ و مشهد قرار داشتند و در این پنج سال که خود تحت عنوان "خراسان شمالی" به‌ظاهر استان مستقلی شده ولی در باطن فرق چندانی نکرده.شاید این درد که با زبان دوست عزیز "خانم حمیرا ستارزاده" عنوان شده درد بسیاری از هم‌شهری‌های بجنوردی و هم استانی‌های‌مان مانند: اسفراین و آشخانه و گرمه و جاجرم و مانه و سملقان و ... باشد.
پس بی‌توجه از این دردنامه نگذریم.
با تشکر از خانم حمیرا ستارزاده برای ایمیل خوبی که فرستادند و به امید موفقیت‌شان.


سلام خواهر خوبم شراره انصاری عزیزم
نمی دانم خبر داری یا نه !
ما مردم شیروان سالهاست جور کم کاریها و ندانم کاریهای مدیرانی را می کشیم که تا می گوییم فلان جای کارتان اشکال دارد بجای پاسخ دادن سفسطه می کنند و آخرش هم می گویند مرکز استان به ما بودجه نمی دهد حمایت نمی شویم و هزار بهانه دیگر ...
اما شراره جان درد ما خیلی بیشتر از اینهاست
این آدمهای سوار بر شهر ما حتی چیزهایی را هم که داریم حاشا می کنند
و یا اگر قدرتش را هم داشته باشند نابودش می کنند همانند بلایی که بر سر تپه پنج هزار ساله شیروان آورده اند و بر بالای آن دکل مخابراتی زده اند و جاده عریض بر روی آن کشیده اند که در عکس ماهواره ایی آن می بینید


ما از این آقایان می خواهیم از افتخارات شهرمان بگویند از داشته هایمان ، تا بتوانیم اقتصاد ضعیف مان را پوشش دهیم تا فقری که بیداد می کند را کم رنگ کنیم ... تا جلوی رشد فزاینده اعتیاد را بگیریم اما صد افسوس که راه به شورستان برده ایم .
می گوییم ما نیاز به یک سوغات اختصاصی برای شیروان داریم همانند آبنبات بجنورد که آرزوی هر ایرانی است که از آن بهره ببرد ، اما آقایان برای پاسخ ندادن به کوه و دشت گریز می زنند .
می گوییم ما نیاز به معرفی اساطیر و بزرگان شیروان را داریم تا هر که مسافر مشهداست از جاده شیروان با سرعتی سرسام آور عبور نکند و ما فقط شاهد کشته شدن موتورسیکلت سواران و عابرین شهرمان توسط آنها نباشیم . اما گویا با دیوار سخن می گوییم .
همه مواطب هستند تا از صندلی فرو نیفتند .
می گوییم بزرگترین مشاهیر حال حاضر ایران " اْرْد بزرگ " است که در دنیا شناخته شده است و بنیاد جهانی اْرْد بزرگ در ژنو و دیگر نقاط جهان پیگیر اندیشه های او هستند اما دریغ از شیروان که برای اسطوره خویش کوچکترین قدمی بر دارد . ما سه سال است می گوییم نام بزرگترین خیابان و یا میدان شیروان را باید بگذارید اْرْد بزرگ وقتی در شهر های دیگر در مورد شیروان حرف می زنند بلافاصله از اعتیاد در شهر ما سخن نگویند . تا مردم شهر احساس خود باوری کنند اما شورای شهر ما بدون هیچ دلیلی در مقابل خواست ما ایستادگی می کند سال قبل هم حاضر شدند نام ملایی ناشناخته از یک روستا را بر خیابانهای شیروان بگذارند اما از اجرای خواست مردم شیروان سرپیچیدند . هر چند در این بین شهردار و رییس شورای شهر و یکی دیگر از اعضای شورا هم صدا با مردم بودند اما جریانی ناشناخته تا کنون مانع تحقق خواست ما شده است .

ما به مدیران شیروان می گوییم چرا مانور تبلیغاتی در سطح کشور پیرامون بزرگترین نقش طبیعی شیر جهان که بر دیواره کوه های جنوبی شیروان نقش بسته و به آن "شیرکوه"می گوییم انجام نمی دهند تا باعث جلب جهانگرد شود .

نقش اْرْد بزرگ و شیرکوه

به آنها می گوییم چرا از تپه 5 هزارساله شیروان که بر روی آن ارشک موسس سلسله اشکانیان بدنیا آمده است و محل آغازین طغیان عمومی ایرانیان بر علیه سلوکیان یونانی بوده است حفاظت انجام نمی شود چرا تبلیغی اساسی برای آن نمی شود اما آنها در این مورد هم سکوت کرده اند . هر چه بوده فقط گفته اند ما جلسه داشته ایم . این جلسات سالهای سال است ادامه دارد اما دریغ از عمل .

اینجا هر چه هست شعار است و شعار و شعار
هیچ کدام از بخش ها ، کاری انقلابی و شایسته انجام نمی دهند ... سیستم بروکراسی بیداد می کند و بخش ها همدیگر را قفل کرده اند . و یا اینگونه وانمود می کنند !
سایت شما به مقامات بجنورد و استان نزدیک تر است امیدوارم در بجنورد صدای ما شنیده شود .
اینجا تا حرف بزنیم می گویند خوددار باشید تا بجنوردیها متوجه نشوند آبروداری کنید !!!؟

شراره جان من و دهها تن از همشهریانم وقتی پس از سالها ،نامردمی های مقامات شهرمان را دیدیم وبلاگهایمان را بستیم و سکوت کردیم اما موج های خواسته های مردمی همچنان ادامه یافت و امروز شما می بینید مطالبات ما توسط صدها نفر دیگر تکرار می شود . از مقامات استانداری می خواهیم به فریاد مردم مظلوم این شهر برسد .

شهر ما شده شهر مهاجرت ... دائما همشهری های ما به شهر شما و مشهد می روند روستاییان دست از کار کشیده و می آیند شیروان جایگزین آنها می شوند این موضوع آسیب جدی بر فرهنگ شهر زده و تضادها را هر روز بیشتر به نمایش می گذارد .

هر چه زمان می گذرد حس می کنیم جریانی در پس پرده وجود دارد تا هر روز عقبتر رویم . دیگر صنعت و کشاورزی و باغداری پویایی نداریم . شدیدا اعتیاد و سرقت رشد کرده و آسیب های اجتماعی دیگری هم پدید آمده که در این نوشته محدود نمی گنجد .

ما جوانان و مردم شیروان دیگر امیدی به داشتن صنعت و کمک های ملی نداریم اما این خواست کم هزینه را داریم که با تجلیل از اسطوره شهرمان به خودباوری برسیم و با تاکید بر دو اثر بی نظیر خود که تپه باستانی و شیرکوه هست شهری برای گردشگران جهان باشیم تا اقتصادمان بیش از این نابود نشود .
از این که پای درد دلهای من نشستی ممنونم .

خواهرت
حمیرا ستارزاده