سلسله ارد های اشکانی ارد اول تا ارد بزرگ فرزندان شیروان هستند

باز گشت باشکوه شیران شیروان و مطلبی عمیق از او : 
http://shiraneshirvan.blogfa.com/post-8.aspx

اُرُد نخست (اشک سیزدهم) یا وِرُد نخست (به لاتین:Orodes I) شاهزاده‌ای از تبار اشکانی و احتمالاً پسر مهرداد دوم است. او پس از برانداختن گودرز نخست از حکومت برای مدت کوتاهی بر تخت شاهی نشست. پیرامون این دوره از پادشاهی اشکانی اطلاعات کمی در دسترس است و نمی‌توان دقیقاً زمان پادشاهی او را تعیین کرد. گمان می‌رود که ارد در سال ۷۸ پ.م به شاهی رسید. پس از وی سیناتروک شاه ایران شد[۱].

برادر او مهرداد بعد از یاس از والی سوریه باز از پای ننشست، و بر ضد برادر اقداماتی کرد، ولیکن بزودی در بابل گرفتار و کشته شد.

جنگ اول ایران با روم در زمان اُرُد روی داد و به غلبه ایران خاتمه یافت. توضیح آنکه کراسوس یکی از روسای سه‌گانه (دونفر دیگر یولیوس سزار و پومپه بودند) مملکت وسیع روم، حکمران سوریه و متصرفات روم در آسیای پیشین شد. این شخص که تسخیر ایران و هند را جدا جزو نقشه خود قرار داده بود، با این مقصود در دفعه اولی با لژیون‌های رومی به بین‌النهرین تاخت و پیشرفتی یافته بعد به شام برگشت در این حال اَرْتاوارْدِس پادشاه ارمنستان او را ملاقات نموده وعده داد که شانزده‌هزار سوار و سی‌هزار پیاده به او بدهد و نیز به کراسوس گفت که اگر در ارمنستان با ایران جنگ نماید، سواره نظام ایران نخواهد توانست عملیاتی کند و پیاده نظام روم که به کوهستان عادت کرده، بهره‌مندی تام خواهد یافت. ولیکن کراسوس که بین‌النهرین را به واسطه سفر قبل بهتر می‌شناخت ترجیح داد که از این راه به ایران حمله کند در این موقع اُرُد سفیری پیش کراسوس فرستاد که این پیغام را برساند:

اگر مردم روم می‌خواستند با من جنگ کنند من جنگ می‌کردم و از بدترین عواقب آن بیمی نداشتم ولیکن اگر چنانچه فهمیده‌ام شما برای منافع شخصی به خاک ایران دست اندازی می‌کنید حاضرم به سفارت شمت رحم کرده، اسرای رومی را پس بدهیم.

کراسوس به سفیر گفت: جواب پادشاه شما را در سلوکیه خواهم داد. سفیر خندیده و جواب داد: اگر از کف دست من مویی بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید.

پس از آن کراسوس با سپاهی جرار که مرکب از لژیون‌های ورزیده و عده نفراتشان جمعا به چهل و دو هزار بالغ بود عازم بین‌النهرین گردید، اما اُرُد با پیاده نظام خود با نهایت سرعت داخل ارمنستان شده این مملکت را اشغال نموده تا پادشاه آن نتواند سواره نظام خود را به کمک کراسوس بفرستد. بعد از انجام این کار رستم سورن پهلو معروف به سورنا را که یکی از سردارن رشید و قابل بود، با تمام سواره نظام پارتی به جنگ کراسوس فرستاد، اما کراسوس که در ابتدا می‌خواست متابعت ساحل فرات را کرده، در مقابل سلوکیه جنگ کند به اغوای یکی از مشایخ عرب که از متحدین اُرُد بود نقشه خود را تغییر داده وارد جلگه‌های بین‌النهرین گردید و تا نزدیکی حران (در بین‌النهرین در میان اِدِسْ (اورفا) و راس‌العین واقع بود و از زمان قدیم مرکز صائبین محسوب می‌شد. این شهر در عهد قدیم به واسطه موقع تجارتی و فضلا و دانشمندان بسیار که به وجود آورده بود اهمیت زیاد داشت. اکنون قریه‌ای بیش نیست) پیش رفت.

در اینجا نا گهان قشون سورنا پیدا شد و سردار ایرانی حیله‌ای به کار برد. توضیح آنکه برای اغفال رومی‌ها قسمتی از سواره نظام ایران را از حیث عده کم و از جهت اسلحه ناتوان جلو نگه داشت و سایرین را پنهان کرد و کراسوس که وضع را چنین دید پنداشت که فتح خیلی آسان است و قبل از اینکه به قشون خود برای رفع خستگی و عطش فرصت دهد جنگ را شروع کرد.

لژیون‌های رومی به طرف دشمن حرکت کردند که اول زوبین‌های خود را به کار برده، بعد با شمشیر جنگ تن به تن نمایند. صفوف مزبوره مرکب بود از سربازان ورزیده که تنگ به هم چسبیده بودند، همین که صفوف رومی به حرکت در آمد، صدای طبل از سپاه ایران برآمد و سواره‌های ایرانی که پنهان شده بودند از هر طرف جمع شده و لباس رویی را کنده، شروع به جنگ نمودند. تیرهای رومی به سواره نظام ایران کارگر نبود زیرا پارتی‌ها از جهت مهارتی که در تیر اندازی داشتند از دور چنگ می‌کردند، بعد که پیاده نظام رومی نزدیک شد، سواره نظام پارتی اسلوب جنگ و گریز (جنگ پارتیزانی) را به کار برد، یعنی قدری جنگ کرده و بعد از هر طرف فرار نموده، قیقاج تیر انداخت تا آنکه رومی‌ها را به جاهای بی آب و علف کشانید. پس از آن به هر طرف بر گشته، حمله به لژیون‌های رومی کرد و تلفات زیاد به آنها وارد نمود.

در این احوال فابیوس پسر کراسوس که زیر دست بزرگ‌ترین سردار روم یولیوس سزار در مملکت گل (فرانسه امروزی) فنون جنگی را آموخته بود با هزار و چهار صد نفر سرباز سر رسید و به کمک کراسوس شتافت، ولی سواره نظام گل با وجود رشادت غریبی که ابراز کرد نتوانست از عهده سواران پارتی بر آید، آنها از پیش روی فابیوس باز فرار کرده و بعد برگشته از هر طرف به او تاختند و در حینی که کراسوس می‌خواست فرمان حمله به قشون خود بده ناگاه دید که سر پسرش بر سر نیزه در میان پارتی‌ها بلند است.

سواران پارتی همین که سر را دیدند بر جرات و جلادتشان افزود و عرصه را چنان بر رومی‌ها تنگ کردند که اوکتاویوس یکی از صاحب منصبان ارکان حرب و قیصر زمان بعد در روم تصمیم به عقب نشینی گرفت. قشون رومی می‌خواست به کوهستان رود تا از حملات سواره نظام ایران در امان باشند، ولیکن به واسطه اشتباه بلدی که قشون را هدایت می‌کرد، این مقصود حاصل نشد، زیرا محلی که قشون رومی اشغال کرد مانع از عملیات سواره نظام ایران نبود پس از آن سورنا تکلیف متارکه به کراسوس نمود و او را متقاعد کرد که به طرف رودخانه رفته متارکه را امضا نماید. کراسوس مطمئن شده، تنها با سورنا به طرف رودخانه عازم شد.

پس از حرکت کراسوس صاحب منصبان نگران شدند که مبادا نسبت به او خیانتی شود و دنبال او رفتند. به این دلیل جنگی میان سواران پارتی و رومی در گرفت و کراسوس کشته شد. همین که سپاه رومی خبر کشته شدن او را شنیدند سخت متوحش شدند و به استثنای دو هزار نفر که موفق به فرار شدند، باقی اسیر پارتی‌ها شدند یا به دست اعراب افتادند.

تلفات قشون کراسوس در این جنگ را بیست هزار نفر نوشتند. عده‌ای اسرایی که پارتی‌ها گرفتند و به مرو فرستادند نیز قریب بیست هزار نفر قلمداد شده‌است.

سر کراسوس را برای اُرُد وقتی در ارمنستان بود برده، به پای او انداختند. در این موقع نمایشی که از تصنیفات اِوْرپید مصنف مشهور یونانی به متاسبت عروسی پاکُرُ پسر اُرُد با دختر پادشاه ارمنستان در دربار می‌دادند و یکی از بازیگرهای یونانی سر را بلند کرد و شعری از اوریپید به مناسبت احوال بخواند.

سورنا چنانکه از نوشته‌های مورخین رومی استنباط می‌شود اثر غریبی در رومی‌ها گذارده و چالب توجه مخصوص شده بود. این سردار ده هزار نفر سوار از املاک و علاقجات خود برای این جنگ تجهیز کرده، به دشت نبرد برد.

بعد از فتح حران، اُرُد عزم تسخیر سوریه را کرده، با کاسْیوس که باقی مانده قشون رومی را به آن مملکت فرستاده بود جنگ نمود. اینجا رومی‌ها به اسلوب پارتی‌ها عمل کرده قشون ایران را به کمین‌گاهی کشانده و شکست دادند.

پس ازآن متارکه ممتدی بین ایران و روم وقوع یافت اما باز اُرُد پس از مدتی پاکُر را با سپاهیان زیاد و لابی‌نیوس سردار رومی که در خدمت شاه ایران بود برای تسخیر سوریه فرستاد در ابتدا او موفق شد ولیکن بعد از آمدن وینْتیدیوس باسوس به سوریه بهره‌مندی با رومی‌ها گردید. توضیح آنکه پاکُر در این جنگ کشته شد و اُرُد از تسخیر سوریه منصرف شد و بعد به واسطه فوت پسرش از سلطنت بیزار شده آن را به پسر ارشد خود فرهاد واگذارد.






یاسمین آتشی


این مطلب شیران شیروان مرا به یاد داستان بسیار زیبایی از بانو یاسمین آتشی رییس هیئت رئیسه بنیاد جهانی ارد بزرگ انداخت که تقدیم می شود :

طعم عشق به میهن

میترادات دختر مهرداد پادشاه اشکانی خواب دید ماری سیاه به شهر حمله نموده سربازان مار را به بند کشیدند و چون پدرش آن مار زشت را بدید دست او را گرفته و به مار پیشکش کرد مار بدورش پیچید و او را با خود از شهر ببرد چون از شهر دور شدند ماری دیگر بر سر راه آنها سبز شد و بدین طریق میترادات از مهلکه گریخت به سوی شهر خویش باز گشت مردم شادی می کردند و نوازندگان می نواختند او هم شاد شد اما همه چیز برایش غریبه و نا آشنا بود چون بر لب جوی آبی نشست موهای خویش را خاکستری دید زنی کامل در آب دیده می شد از ترس از خواب پرید و ساعتها بر خود لرزید . میترادات در آن هنگام تنها 14 سال داشت . چند سال گذشت در پایان جنگ ایران سلوکیان (جانشینان اسکندر) فرمانروای آنها اسیر شده و به ایران آوردنش .

آن شب در زیر نور مهتاب مهرداد به دخترش میترادات گفت ای عزیزتر از جان می خواهم همسر دمتریوس فرمانروای اسیر شده سلوکیان شوی . رایزاننم می گویند اگر دمتریوس را عزیز داریم در آینده او دودمان سلوکیان را تضعیف خواهد کرد و در نهایت ما می توانیم برای همیشه آنها را نابود کنیم و تو می دانی آنها چقدر از ایرانیان را کشته اند آیا قبول می کنی همسر او شوی ؟ دختر به پدر نگاهی کرد و خوابش را بیاد آورد .
در دل گفت آه ای پدر ، آه ای پدر من این مار را قبلا در خواب دیده ام و می دانم کی باز خواهم گشت زمانی که دیگر نیمی از موهایم سفید شده اما بخاطر ایران و شادی مردمم خواهم رفت .

سرش را پایین انداخت و گفت پدر هر چه شما تصمیم بگیرید همان می کنم پادشاه ایران دخترش را در آغوش گرفته موی سر او را بوسید و گفت دخترم می دانی که چقدر دوستت دارم .
میترادات در دل می دانست آغوش مار در انتظار اوست اما صدای شادی ایرانیان آرام ش می کرد همچون آرامش آغوش پدر ، و آرام گریست .
اندیشمند میهن دوست کشورمان ارد بزرگ می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند .
سالها گذشت میترادات که به ایران باز گشت همه چیز همانگونه بود که در خواب دیده بود بر لب همان جوی آب نشست خود را در آن دید اشکهایش با آب جوی در هم آمیخت و طعم میهن پرستی را برای روح و جان ایرانیان به یادگار گذاشت .


سایت رسنی بانو یاسمین آتشی

http://yasamin-atashi.blogspot.com/2009/11/blog-post_4928.html


نگاهی به تیتر مطالب انتشار یافته در وبنوشت عاطفه معصومی

آرامش از دیدگاه بزرگان ، دانشمندان و فلاسفه
زندگینامه ارد بزرگ فیلسوف برجسته ایرانی - OROD BOZORG
همت مضاعف ، كار مضاعف در کلام بزرگان
ارد بزرگ می گوید
گفته هاي بزرگان متن عارفانه ( 06/02/1389 )
فرزندان (ارد بزرگ) هنوز زنده اند و استوار...
شیروان در آستانه جشنی بزرگ
سایت شیران شیروان آیا به پایان رسید ؟!
جمله ایی حکیمانه از بزرگ شیروان
جملات قصار ارد بزرگ
مینا مقدادی و جملات زیبا و حکیمانه ارد بزرگ
مقاله های فارسی - ارد بزرگ می فرماید
آژی دهاگ (آستیاگ) آخرین فرمانروای دودمان مادها
بخشش
اینترنت در تفکر ارد بزرگ
سخنان ارد بزرگ بر ارتفاعات شمالی بندر عباس
شراره انصاری و درد دل های حمیرا ستارزاده با او
سایت عبرت : نام های زیبا،کهن وبی نظیر ایران زمینی
ارد بزرگ اسطوره ایی ماندگار
معرفی وبلاگی از شیروان : دانشگاه آزاد اسلامی شیروان
سایت هوای تازه : ابو مسلم خراسانی و نهضت سیاه جامگان
وبلاگ فارسی : خواجه نظام الملك طوسي
از بزرگان بیاموزیم...! : فرزانه شیدا کیست؟
از بزرگان بیاموزیم...! : ارد بزرگ کیست؟
اندیشه اسلامی : دوست خوب و ویژه گیهای آن
مکانیک دانشگاه آذربایجان : سخنان بزرگان
نگاهي خلاصه و گذرا به شيروان
انجمن شماره یک شیروان : روز شادی بزرگ شیروانیها نزدیک می شود
انجمن شماره یک شیروان : خواندن دوباره یک سخنرانی ده سال پیش
انجمن شماره یک شیروان : تاملی بر خبر جالب سایت افق شیروان
انجمن طبق : بهترین سخنان حکیمانه از بزرگان
شهرستان آذرشهر : سخنان بزرگان
سخنان بزرگان درباره‌ی خانواده و تبار
پایگاه اطلاع رسانی رشته شیمی آزمایشگاهی : سخن بزرگ...
سایت شبکه آموزش : همت مضاعف ، كار مضاعف در کلام بزرگان
سخنی از بزرگ شیروان به زبان ارمنی
در رسای بزرگان پنجشیر و شیروان
چه گوارا ی قاره کهن احمدشاه مسعود و ارد بزرگ
سخنان بزرگ:
دوست از دیدگاه بزرگان
یاسمین آتشی
فرامرز اصغری : مازیار و بانو گلدیس
رادیو پیام : سخن بزرگان
سایت اراده مردم : ایران سرزمین اسطوره ها
فــــــــرا دانـــــلود-FaraDL.com » Blog Archive ...
شیرکوه ، فرزند شیروان را باز گردان !!!

شیران شیروان همچنان پا برجاست و حامی مردم شهر ما




با ...  بلاگفا وب ما شیران شیروان را پاک کردید اما بدانید شیران شیروان تمام مردم این شهرند و روزی پاره پاره تان خواهند کرد

.



شیران شیروان

مردم شهرمان به تو ایمان دارند ...


با توجه به مسدود کردن کنترل پانل وب سایت های بلاگ اسپوت !!! بزودی ما هم از اینجا مهاجرت می کنیم .

آدرس جدیدمان که مطمئنا از سرورهای خارجی خواهد بود را طی روزهای آینده اعلام می کنیم .

 از شیران شیروان هم می خواهیم دیگر در بلاگفا و دیگر سرورهای داخلی ننویسد چون هیچ امنیتی ندارد


آفرین بر آقای گلیانی که با انجمن های شیروان کلیه نظرات و مطالب شیران شیروان را با کمک کاربرانش ثبت و ضبط کرد برای مردم و جوانان امروز و آینده شهرمان شیروان .




محمد سیاح دوست خوب همه ما شیروانیها

مطلب زیر از انجمن شماره یک شیروان برداشت شده است :
http://shirvan.lifeme.net/montada-f10/topic-t153.htm

عاطفه معصومی :
بهاری دیگر فرا رسیده و از خواسته های علنی ما در مورد نامگذاریها و تجلیل از بزرگ شیروان یک سال می گذرد .
در طی این مدت اسامی بسیاری را شنیده ایم . کسانی که مقطعی دوست ما و زمانی هم ...
ما با سادگی و بی پیرایگی قلبهایمان را به آنها سپردیم و امید داشتیم با سعی و تلاش آنها این مسیر به سرانجامی درست برسد .
اما ...
و البته این یک تراژدی است که ما کسانی را بر صندلی نشانده ایم که اصلا گوششان بدهکار خواسته های ما نیست و البته در این بین کسانی هم بودند که قدرت اجرایی نداشتند تا ما را به خواسته هایمان برسانند اما کمک های آنها باعث شد تا احساس تنهایی نکنیم .
یکی از این افراد جناب آقای محمد سیاح است .



محمد سیاح جامعه شناس و مدیر سایت وزین افق شیروان .
ایشان در طی ماههای گذشته و در اوج فشار بر افکار عمومی ما را تنها نگذاشت و همواره خواست ما در تجلیل از اسطوره شهرمان شیروان را پیگیر بود . اهل لفاظی و وعده و وعید هم نبوده و نیست اما سایت افق شیروان پایگاهی مردمی است و از این رو صدای ما در آن همواره شنیده می شود .
دوستان همشهری شیروان نیاز به چنین انسانهایی دارد کسانی که بی ادعا و دلسوزانه برای فرهنگ و آینده این شهر تلاش کنند .


عاطفه معصومی
1389/2/5


پیامی از مدیر شیران شیروان برای همشهریان شیروانی

با سلام خدمت تمامی عزیزان همشهریان محترم
متاسفانه ابن وبلاگ با ..... آقای شیرازی مدیر بلاگفا توسط عده ایی از آقایان حذف شد.
مبارکشان باشد البته بنده خجالت زده کرتات عزیز و دوستان هستم.
دیگر برای بنده تمایلی برای ادامه راه نیست.
شما دوستان عزیز اما به راه خود ادامه دهید.

فکر نمی کنم این وبلاگ حداقل تا بازگشت کرتات مطلبی ارائه دهد .

با تشکر کوشانیان


باسابقه ترین پایگاه اینترنتی شیروان به کلی پاک شد

شیران شیروان

سایت شیران شیروان پس سه سال فعالیت در عرصه شیروان و نوشتن صدها مطلب در این ارتباط ، امروز صبح حذف شده است .
هنوز نمی دانیم حذف تاثیر گذارترین سایت شهرما به خواست مدیر آن بوده و یا باز هم مدیران بلاگفا دست به چنین اقدامی زده اند همان کاری را که با سایت "شیروان زیبا" ی حمیرا ستارزاده کردند و یا مورد حمله مخالفین خود و هکرها قرار گرفته است .

امیدواریم بار دیگر قدیمی ترین سایت شهرمان که همواره تاکید بر تجلیل از مشاهیر و بزرگ شیروان "ارد بزرگ" را داشت بار دیگر کار خویش را از سر گیرد .


خانم ها الیان ایژن هیر و شکوهه عمرانی از اعضای هیئت رییسه بنیاد جهانی ارد بزرگ

Elyane Eigenheer and <br />Shokouhe two presidium members of Great Orod World Foundation

خانم الیان ایژن هیر (عضو هیئت رییسه بنیاد جهانی ارد بزرگ و رئیس انجمن هنری ارت کلوب و رئیس انجمن دفاع از منافع منطقه ی شامپل در ژنو) و خانم شکوهه عمرانی ( عضو هیئت رییسه و دبیر بنیاد جهانی ارد بزرگ ، همکار فرهنگی سازمان ملل متحد ، از شخصیت های اجتماعی و مشهور کشور سوئیس ، حامی موسسات انسان دوستانه و همچنین حمایت از سالمندان)






Elyane Eigenheer and Shokouhe two presidium members of Great Orod World Foundation





استقبال رهبر حزب دآل کشور سوییس از سخنان حکیمانه ارد بزرگ


شکوهه عمرانی (دقیق ) دبیر و عضو هیئت رییسه بنیاد جهانی ارد بزرگ در حال اهدای ترجمه کتاب آرمان نامه ارد بزرگ به کریستیان زوگ رهبر حزب دآل کشور سوییس و عضو ارشد شورای شهر ژنو



Christian ZAUGG
Président de «Défense des Aîné-e-s, des Locataires, de l'Emploi et du Social», Conseiller municipal Ville de Genève, membre de l'AVIVO, de la Société Pédagogique Genevoise, du comité de la CITRAP, de la Coordination, transports et déplacements, d'Action patrimoine vivant, du Club Alpin et de l'AGH (handball).


Chokouh DAGHIGH
Traductrice, membre de l'AVIVO, ancienne collaboratrice du parascolaire, membre de l'Association pour un tourisme solidaire, d'Art club et des Activités culturelles des Nations Unies.


متن بسیار زیبایی از سایت افق شیروان

شیرکوه ، فرزند شیروان را باز گردان !!!
---------------------------------------
عاطفه معصومی


کوچه پس کوچه های خاک گرفته
تپه باستانی شیروان
ارگ بر خاک نشسته

در بین ویرانه های ارگ
پسری کنجکاو و بلند سیما
به آنچه از دست رفته می اندیشد

دیوارهای برج ها
کجاست شکوه مردان و زنان شمشیر بدست میهن پرست (1)
آن پسر کنجکاو با آن چشمان درشت و نافذ ، شکوه سرزمینی را می دید که تنها گردی از آن بر جای مانده بود . (2)

افسوس ، خاکستر مرگ در همه جا
گذرگاهی دوباره آشفته از حضور بادهای هزاران ساله
بر فراز تپه نیاکان

چه می دید ؟
گهواره کودکی زیبا
همان که بعد ها دودمان اشکانیان را بنا نمود (3)

great-orod-6


او از آن فراز چه می دید ؟
فریادها و حماسه های ایرانیان (4)
نجوا و مویه های زنان و کودکان غریب از سیل بی امان

یاران کجایند ؟ (5)
او در کنار گهواره ارشک
نیای بزرگ همه ما پارتها چه گفت و چه شنید ؟

یاران کجایند ؟
بر فراز تپه باستانی
ارشک ، مهرداد و فرهاد یا اردوان و بلاش ، براستی فرزند کدامیک بود ؟

و ارد
ارد ، سترگ بی رقیب
پادشاهی جنگاور و شکست ناپذیر
همان که میهن خویش را در یک زمان در باختر و خاور پیروز ساخته بود (6)

بادهای جاودانه بی مرگ
رها در قرون و اعصار
چشم های درشت آن پسر را در بلندای تپه باستانی در نوردیدند ، روان ارد پادشاه اشکانی دوباره زاده شد (7)

آن پسر همراه توفان ، همراه گردباد
رقص جاودانه ها را دید
با قهرمانی همچون احمد شاه مسعود پیمانها داشت درس ها و بحث ها

در هنگامه پر کشیدن مسعود
ارد را سیلی از اشک برد (8)
آیا کودک مسعود نقش پدر خویش را در سیما و سخن ارد خواهد دید ؟

و ما ، پگاهی برخواستیم
شیر شیروان ملتهب بود
نقش شیرکوه جلوه ایی دیگر داشت

بادها باز در کوچه پس کوچه های شهرما
بادهایی که نسیم فرزند شیروان را در کنار شیرکوه فریاد می کشیدند
ارد بازگشته بود ...

همه حیرت زده به قامت شیرکوه می نگریستیم
شب چه زود فرا رسید
و در آن شب همه در سیمای لاجوردی آسمان شهرمان ، پریدن شیرکوه را دیدیم

او همراه فرزند قرون و اعصار شیروان
دشتها و کوهها را در نوردید
در میانه شب سخنان او را از خاور و باختر می شنیدیم به هزار زبان و پندار (9)

آیا امروز پگاهی دیگر است ؟
آیا اساطیر به شهر ما باز خواهند گشت (10)
آیا شیرکوه بار دیگر با همان پسر چشم درشت باز خواهد گشت ؟

پسری که امروز
دنیا در مقابلش
تعظیم نموده است

آیا کاخ های فرو ریخته شیروان (11)
یک بار دیگر
بوی گل سرخ به خود خواهد گرفت (12)

شیرکوه
امشب اشکهایم را بر پیکرت حس می کنی ؟
این همان اشکهایست که بر دامنه پنجشیر سالها پیش ریخته شد

شیرکوه
فرزند شیروان "ارد بزرگ" را باز گردان
شیرکوه ، زندگی در گامهای او جاریست ... (13)




اشاراتی به سخنان جاودانه ارد بزرگ
------------------------------------

(1) - ارد بزرگ : میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است

(2) - ارد بزرگ : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند

(3) - ارد بزرگ : ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد

(4) - ارد بزرگ : خاموشی بیشه نبرد ، فریادها در سینه دارد

(5) - ارد بزرگ : برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند

(6) - ارد بزرگ : میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر

(7) - ارد بزرگ : آنکه برای بهروزی آدمیان تلاش می کند و راه درست را نشان می دهد بارها و بارها می زید و تا یاد و سخنش جاریست او زاده می شود و باز هم

(8) - ارد بزرگ : روزی که سینه احمدشاه مسعود دریده شد اُرُُُد را سیلی از اشک با خود برد

(9) - ارد بزرگ : واژه ها سرشار از پندارهاست ارزش آنها همپای زندگی است

(10) - ارد بزرگ : پیوند ما تنها با زندگان نیست همه ما پیوندی ابدی با نیاکان و اسطوره های سرزمین خویش داریم

(11) - ارد بزرگ : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد ...

(12) - ارد بزرگ : اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند

(13) - ارد بزرگ : برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است


بگرفته از سایت افق شیروان
http://www.ofogshirvan.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1310:1389-01-24-14-12-05&catid=137:1388-12-20-08-54-32&Itemid=74

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

ساقیا آمدن عید مبارک بادت ---- وان مواعید که کردی مرود از یادت

در شگفتم که دراین مدت ایام فراق ---- بگرفتی زحریفان دل ودل میدادت

برسان بندگی دختر رز گو بدرآی ---- که دم همت ما کرد ز بند آزادت

شکرایزد که ازین باد خزان رخنه نیافت ---- بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست ---- جای غم باد در آن دل که نخواهد شادت

چشم بد دور کز آن تفرقه ات باز آورد ----- طالع نامور و دولت مادر زادت

حافظ از دست مده صحبت ان کشتی نوح ---- ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت


امروز ما شیروانیها بهترین عیدی خود را از آقای علی قدرتی جامعه شناس و خبرنگار خود در روزنامه خراسان گرفتند .

سالهاست همشهریان من و یک سال از دقدقه های همین سایت پیرامون جایگاه ارد بزرگ در شهرمان شیروان می گذرد .

بزرگ شیروان هر چقدر در عرصه ملی و جهانی دارای محبوبیت و جایگاه کم نظیری است در عرصه زادگاهش شهر شیروان دچار حب و بغض ها ، حسادت ها و نامردمی های بسیاری بوده است .

سایت بزرگ شیروان از آقای علی قدرتی به خاطر پرداختن به این موضوع سپاسگذار است و امیدواریم این راه و مسیر ادامه یابد . در همین جا از کلیه کسانی که طی سالهای گذشته پیگیر این مهم بوده اند قدردانی می گردد . امیدواریم بزودی شاهد جشن بزرگ نامگذاریها و تجلیل از ارد بزرگ در دیار او ، شیروان عزیزمان باشیم .


شوراي فرهنگ عمومي شيروان و ضرورت توجه به فرهنگ بومي
خراسان شمالي - مورخ دوشنبه 1389/01/23 شماره انتشار 17522

قدرتي- هم چنان که از نام شوراي فرهنگ عمومي برمي آيد هدف آن رسيدگي، کنترل و نظارت بر امور فرهنگي شهري است که با مسائل و اختيارات خاص خود مي تواند زمينه ساز رشد و گسترش فرهنگ عمومي در زواياي خاص خود شود.يکي از وظايف اين شورا که با حضور برخي از مسئولان متولي امور فرهنگي در شهرستان هر از گاهي تشکيل مي شود نام گذاري هايي است که بايد در ميادين و معابر صورت بگيرد اما متاسفانه نکته اي که در اين ميان به چشم مي خورد نبود توجه مناسب به مفاخر و بزرگان و نيز پيشينه تاريخي اين شهرستان بزرگ و باسابقه در اين خطه تاريخي است.اين که هويت يک ملت به بزرگان تاريخي و پيشينه فرهنگي آن است بر کسي پوشيده نيست اما از نظر هم نبايد دور داشت که بسياري از گسست هاي فرهنگي ناشي از همين بي توجهي به مفاخر بومي و بزرگان فرهنگي هر منطقه است.در همين راستا از اعضاي شوراي فرهنگ عمومي نيز انتظار مي رود هم چنان که به وقايع ملي اهميت مي دهند که البته کاري شايسته است از اهتمام و توجه به امور بومي و فرهنگ اصيل منطقه خود نيز غافل نشوند. شيروان با داشتن مفاخري هم چون «ارد بزرگ» که داراي وجهه جهاني است و نيز بسياري ديگر از مفاخر در ساير زمينه هاي علمي ظرفيت لازم را براي هويت بخشي به فضاي عمومي و جهت دهي به فرهنگ عمومي دارد. با توجه به اعتقادات ديني مردم و نيز وجود فرهنگ اصيل در بين مردم شيروان هرگونه افراط در نام گذاري ها به لحاظ فرهنگي و ساختاري جامعه را دچار سکون فرهنگي مي کند.اين که در نام گذاري ها در شهرستان ها بخواهيم به نام گذاري هاي رسمي در کشور متوسل شويم شايسته شوراي فرهنگ عمومي يک شهرستان نيست، چرا که اين موضوع باعث يک دست سازي اسامي در کشور مي شود.نکته دوم در نامگذاري ها کاهش حساسيت هاست که مي تواند علاوه بر اين که زمينه ساز انسجام فرهنگي و احترام به همه قوميت ها و فرهنگ هاي ساکن در شيروان شود مي تواند باعث اعتماد روزافزون مردم و نيز علاقه مندان شيرواني به فرهنگ شود. اما دراين ميان نبايد تفاوت در تعريف فرهنگ را از ياد برد، به لحاظ علمي بيش از 400 نوع تعريف از واژه فرهنگ شده است که به قول يکي از جامعه شناسان منطقه هيچ يک از اين تعاريف بدون ديگري نمي تواند مکمل واژه فرهنگ باشد. پس مي طلبد نگاه فرهنگي به فرهنگ عمومي چنان که از اسم اين شورا برمي آيد عمومي باشد و با گسترش محدوده تعريف فرهنگ عمومي زمينه ساز حضور و گسترش همکاري نسل جوان و پرتلاش شيرواني در امور فرهنگ عمومي شيروان شود.ضمن آن که به زحمات و تلاش اعضاي شوراي فرهنگ عمومي شهرستان شيروان ارج مي نهيم اميدواريم که در سال جديد نام گذاري هاي مهم در شهرستان به گونه اي باشد که کرامت انساني شهروندان شيرواني و قدمت و پيشينه تاريخي و هويتي آنان نيز لحاظ شود تا از اين طريق ضمن معرفي مفاخر شيروان به ساير نقاط ايران و جهان شاهد شهري منطبق با معيارها و چارچوب هاي فرهنگي خودش باشيم؛ شهري که در آن آثار هنرمندان، مفاخر و بزرگان و انديشه سازان آن در هر کوي و برزن به چشم مي خورد.


منبع خبر : روزنامه خراسان ، شمالی

http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=81409&type=3&year=1389&month=1&day=23