امروز به طور اتفاقی با سایت های یکی از همشهریان عزیزمان برخورد کردم
"رخسار" دانشجوی رشته عمران و اهل شعر و ادب است چند شعر او را تقدیمتان می کنم :
ارمان
هات و نا اهات چاو
چو و دل م شفتاند
هر چه کو م تالاش کر
چو و از مام و ارمان
--------------------------------------
می آمد چشم گیر نبود
رفت دل را سوزاند
کوشش ثمر بخش نبود
رفت و من ماندم و آرزویش
آتشگاه من
تهی مانده از آرزوی یار
آتشگاه من دل
سرد و خاموش است
بار بی ثمر
خسته ی بی تو بودن راه پیمایم
وره هر دم دور تر راند مرا از تو
خسته و خسته ترم زین دل
که سنگینی کند بر سینه ام
آیا
چه می شد ار به دستش می گرفتی ناجوانمردا
رهایم می نمودی
زین بار بی ثمر
باری
از شادی مگو
شهر کویری که جای باریدن نیست
از شادی مگو
دل را ویران خواهی کرد
داستان تنها ماندن های من
هیچ شوری نیست
هیچ یاری نیست
داستان تنها ، داستان تنها ماندن های من است
شیدایی باور کردنی نیست، تنها
فریبی چندگاهی زیسته و آرمیده
در پندار من است
مرا در به در یاد چه کس خواهد کرد؟
باز این دل به کدام سو خواهد شد ؟
باز دامان که را خواهد جست؟
باز ویران که خواهد شد او ؟
و مرا در به در یاد چه کس خواهد کرد؟
آیا این کار شادشان خواهد کرد؟
خسته ام از بی کسی
که در آن بسیارند کسان
و همدردی نخواهی یافت
و در آن هیچکس دل تو را در دست نخواهد گرفت
مگر برای زیر پا نهادن
و میپرسی از خود
آیا این کار شادشان خواهد کرد؟
یار درنرسید
آه به آسمان رسید و
اشک از چشم کویر هم چکید و
یار درنرسید
اشعار از آدرس زیر برداشت شده است
http://inkooy.persianblog.ir
خانم رخسار با سایت شعرش خداحافظی نموده اما سایتی که هم اکنون به آن می پردازد عنوانش هست :
شیروانگرد a tourist in shirvan
حتما به سایت همشهری عزیزمان سری بزنید :
http://shirvangard.persianblog.ir