● بعُد سوم آرمان نامه●
● فرگردرسانه ●
● فرگردرسانه ●
دنیای ما دنیای رسانه هاست وبیشترین امکان پیوستگی انسانها در دنیا وگرفتن آگاهی وآموزش واخبار جدید درهمه ی زمینه ها درتمامی نقاط بعنوان وسیله ارتباطی مهمی برای تربیت افکار واندیشه ها وهمچنین آگاهی دادن از علوم مختلف واختراعات وکشفیات وپیشرفت تکنولوژی شناخته شده است بهشکلی که از طریق رسانه ها بخصوص تلوزیون بیشترین آموزش را به نسل حاضر وهمچنین کودک ونوجوان وجوان نسل آینده ی خود داده همگان را درسطحی به رشد فکر میرسانند که بدون اینکه خود آپاه باشند روزانه بسیاری بر معمولات آنان افزوده میگردد این امر از کمترین پروگرام وبرنامه تلوزیون چون برنامه کودک گرفته تا سنگین ترین برنامه ها چون (کانالهای دیسگاوری=پژوهش وکشفیات جدید)یا (نشنال جغرافی) وامثال این کانالها برای افرادعلاقمند به اینگونه برنامه های بر اساس برنامه ریزی درستی اجرا وپخش میگردد که چنانچه بصورت مداوم یا درسطحی برنامه ریزی به آن پرداخته شود بر آگاهی ودانش آدمی به شکلی ناخوداگاه افزوده میگردد وزمانی میرسدکه انسان متوجه میشود از علوم گوناگون اطلاعات خوب وارزشمند گوناگونی را دارد که حتی خود نمیدانسته است که بادیدن فلان برنامه کسب کرده است در فرگزدهای قبلی نیز اعلام شد که انسان درخواب نیز اگر به چیزی بطور مداوم گوش دهد آن چیز بمانند کلاس درس درمغز او انباشته میشود همانگونه که در روزگار کنونی کاست ها وسی دی هائی یافت میشود که شما میتوانیدد درخواب به آن گوش داده وزبان بیاموزید درجائی که برای جنین متولد نشده در رحم مادر میتواند مادر ترانه ای را زمزمه کند ویا نه خود ترانه ای را دوست داشته باشد ومداوم انرا زیر لب بخواند وزمانی که طفل بدنیا امد با شنیدن این اهنگ وترانه عکس العملی نشان دهد چرا که سیگنالهای مغزی حتی در رحم مادر نیز گیرنده ی صداس ودرحافظه ضبط کننده ی مطالب است وپس از تولد عکس العملی که بر آن ترانه نشان میدهد گویای آشنائی او با این ترانه می باشد وحتی در صورت زبان بازکردن خواهید دید که انرا همراه شما یا خواننده میخواند بی انکه پیش ازاین تمرینی بروی شعر مذکور کرده باشد . چنین مطلبی را من با دخترم درزمان پس ارتولد نیز تجربه کردم که اهنگ دلخواه مرا تا از تلوزیون میشنید بلافاصله عکس العمل نشان میداد ودرصورتی که به شکلی خوابیده بود که قادر بدیدن تلوزیون نبود تلاش میکرد سرش را بچرخاند وبهرشمل هست ترانه را درتلوزیون ببیند وبا صدراوردن صدا وشلوغ کردن مرا متوجه خود میکرد که تا اورا بگونه ای قرار دهم که تلوزیون را ببیند وزمانی که زبان باز کرد براحتی ان ترانه را همراه من وخواننده میخواند حتی با لرزش صدائی همگون بازیر وبم صدای خواننده آنهم در سن دوسالگی وچنان بخوبی تکرار میکرد که کمتر بدون تمرین قبلی میتوان از ادم بزرگی نیز چنین شکلی از بالا وپائین بردن صدا ومکث های بجا وهمراهی حتی به آهنگرا با زمزمنه خود آهنگ وقتی خواننده سکوت میکرد , دید وبخصوص از طفل دوساله ای کمتر دیده میشود که اینگونه با دقت شعری را بازیروبم صدای خواننده همراه شده و خود نیز همانگونه انرا با صدای خود اجرا کند که گوئی سالهاست آنرا شنیده است واین درصورتی بود که حتی سر بلندنکرد که به خواننده نگاه کند ومشغول بازی بود اما همپای خواننده انرا اجزا وتمام کرد وبا تشویق من روبرو شد که اول مات ومبهوت این اجرای زنده وناگهانی , مانده بودم وسپس غرق دراین صدای کودکانه لبریز لذت شدم که او دقیقا به ترانه ای توجه نشان میداد که از پیش ازتولد او , من برایش میخواندم وبااو حتی سخن میگفتم چراکه میدانستم که نوزاد درحالت جنینی تمامی صداها وبخصوص صدای مادر را میشنود وبخوبی نیز با صدای مادر وصدای قلب او اشناست و اگر بااو سخن بگوئیم بخصوص وقتی که آشفته میشویم وبه او ارامش بدهیم که حال ما خوب است ونگران نباشد ارامش قلب وطپش قلب وصدای شما که به گوش او میرسد اورا نیز درارامش خاطر فرو میبرد واگر مادری در پریشانی وناراحتی یا آشوبی باشد تمامی آن بطور مسقیم برحال جنین نیز اثر گذاشته وحتی طپش قلب وبیقراری اورا در رحم مادر باعث میگردد وگاه به حرکتاهی تندی نیز دست میزند وبیقراری او معلوم میشود وگاهی حتی به مرگ جنین نیز ختم میشود که این درصورتی ست که مادری بیش از اندازه بیقراری کرده یا آشفته شده باشد یا بناگاه شوکی بخورد که خون رسانی درقلب وجان او همراه با طپش قلبی تند بمدت کوتاهی قطع شود ونه تنها ازلحاط جسمی به جنین بلکه به شکل روحی وروانی نیز گاه برای مادام العمر آن جنین صدمه میبیند ومن نیز با اگاهی براین احوالات جنین ومادرَ گاه که جای دست وپای اورا در حرکتها ی آرام او که جنین برای رفع خستگی بدن خود انجام میدهد را حس میکردم به نوازش اوپرداخته وبااو سخن میگفتم و گاه برایش ترانه ای را زمزمه میکردم تا درآرامش روحی باشد وترانه ای چون این ترانه که به زبان دیگری نیز بود و نه حتی زبان مادری هرگز نمیتواند یادگرفته شود مگر اینکه کودک تمرینی مداوم برروی آن شعر داشته باشد واین تمرین را بامن زمانی کرده بود که هرروز برایش میخواندم واو تنها جنینی درحال رشد برای تولد .این نیز خود نوعی گویای شکل وشیوه ی رسانه ای برای اموزش به یک انسان است .انسانی که در طول زندگی خود نیازمنند دانستنی های بسیار است واز طریق رسانه ها بیشترین آموزش خود را درمحیط اجتماعی زندگی خود بدست میآورد وآنچه درنهاد واندیشه او ذخیره میگیرد نماینده تمامی آموزشهائی است که سیگنالهای مغزی او از دنیا وجهان ومردمان واخبار ودیدگاههای کلی وجزئی دریافت میدارد تا ازاو انسانی بسازد که خوب وبد شخصیت او را نیز درزندگی ودرمیان مردم مشخص میکند.
¤¤¤ گل دل در آتش از : فرزانه شیدا ¤¤¤
سینه میسوزد ،گل قلبم درون آتشی
نزد شمع روشنی , نجوای قلب سَر کِشی
باز میبینم که دل جان میدهد در سوز وداغ
باز میسوزد دلم در غصه های فاحشی
...ای جهان رحمی ,که من در زندگانی بی کسم
دارم از لطف خداوند بزرگم , خواهشی
یا خدا در سوز تنهائی ,مرا یاور توئی
ای خدا ...
ای خدا ,کی, سر براین ,سوزنده قلبم می کشی ؟
یاربآ... در روزگارِ پستی وُ جهل وستیز
من فروافتاده ام در شعله های سرکشی
تن همی سوزد, دلم هم ,روزگارم پابپا
دیده میگردد, بدنبال دل ِزیبا وشی
رقص دنیا بادلم آهنگ تنهائی چو گفت
کو به آهنگ دلم رقصی, به شادی !...دلخوشی!
قصه ام گر قصه ای بوده ست همسان با غریب
شانه ی اشک غریبم, را چو ,یاور بالشی
کس نمی پرسد غریب لحظه های غصه کیست
تا بگویم «این جهان »درغصه وُ «من» نزد او درچالشی
کس نمیجوید خبر از قلبِ یاری ها دگر
جای آن افتاده بس دلها بپای ترکِشی
جنگهای آدمی, با خود مگر, کافی نبود؟
«آدمی» آخر چرا؟ با دست خود , قلبی دگر را میکُشی
فرزانه شیدا 4 بهمن 1388 fsheida
25.01.2010/اُسلو -نروژ
واینگونه است که متوجه میشوید که چقدر ذهن انسانی از لحظه ای که حتی رشد کامل خود را نکرده است قادر به جذب نکات ودانستنی هائی ست که حتی بدون توجه به ودقت شخص برآن موضوع , باوداده میشود درزمانی ممکن است که تنها آنرا بشنود مثل گفتگوی دونفر دیگر که او نیز درهرحالی هست انرا میشنود یا گوش دادن به رادیو درحیتا نجام کاری دیگر ودر شکل دیگری با نگاه کردن وتوجه نشان دادن ودنبال کردن مطالب با دقت بیشتر درهر زمینه ای که باشد ,درتلوزیون یا درکتابی یا بادیدن عکسها ی کتاب ذوبهرشکل بشصورت خواندنی دیدنی وتصویری که اثر خود را در مغز گذاشته شده ودر حافظه ثبت گردیده واموزش کافی را به انسان میدهد ودرزمان لزوم نیز از بخش حافظه بیاد انسان آمده ودرمی یابید که بسیاری چیزها را آموخته اید که حتی از دانستن ودانش انها در مغز خود خبر نیز نداشتید .ازاین مطلب بسیار درفرگردهای پیشین سخن گفته شد
حال آنچه که در زمینه رسانه ها باید مورد توجه ما باشد این است که نقش رسانه در زندگی ما می بایست چگونه باشد ملم ایت که رسانه یک وسیله ی ارتباط جمعی ست که توسط آن در کشور وهمجنان دیکر ممالک دنیا اخنرا های روز جهانی به مردم داده میشود وبا پیشرفت اینترنت سرعت رسانه ها ورسیدن اطلاعات واخبار درموارد متعدد ومختلف بسیار سریع تر شده است وروزانه ما اطلاغتی دریاف میکنیم که از سوئی خبری واز سوئی آموزشیست اما رسانه تنها باید گویای خبر ورساندن متن موضوع به هماتن شکلی که هست باشد ودراخبار نمی بایست وقانون در اخباررسانی به اذهان عمومی چیزی جز خبر اصلی را عنوان کردیعنی مُخّبر یا خبرگزار یاگوینده ی خبر موظف است خبر را دقیقا به شکلی به همگان برساند که فقط متن خبر گفته شود وهرگونه اظهار نظری دراینمورد را به افکار عمومی وبه شنونده ی خود بدهد واز تفسیر خبر ویا دادن نظر درمورد ان پرهیز نماید ودر بخشی از اخبار نیز که متعلق به سیاستهای دولتی وکشوری وجهانی نیز میباشد گوینده ی خبر قانون به هیچ وجه اجازه ندارد حتی با نشان دادن حالت صورت به عنوان شادی غم تاثر یا عصبانیت متن را خوانده وعکس العمل نشان دهد چرا که خبر می بایست دقیقا بدون هیچ تاثیری از سوی خبردهنده به مردم از طرق رسانه ها برسد وقانون خبری جهاننی حکم میکند که تفسیر خبر را در بخشی جداگانه نشان داده وزمان خواند خبر گوینده لحنی کاملا آرام وتنها لحن خبری را دنبال کندوچنانچه گوینده ای در چهره حتی بنوعی عکس العملی نشان دهد در پشت صحنه توبیخ خواهد شد. چرا که حقیقت بگونه ای باید بگوس مردم برسد که اتفاق افتاده است ونشان دادن احساسات درجائی جای دارد که اخبار مربوط به بلایای طبیعی ویا صدمه ای به انسانی ها در اتفاقی بوده باشد حال اگر یک شخص خیابانی حتی با چاقو یا تفنگی به مردم کوچه حمل کرد باز خبر گزار موظف است تنهاا خبر را بخواند واز اعلام احساس شخصی خودئ بپرهیزد چراکه هرگو.نه عکس العملی ممکن است بر احساسات ملی مردم تاثیر گذاشته وزمانی که موعد دادگاهی این فرد میشود احساسات تحریک شده ی مردم باعث نگردد که حکم اورا بدون دادگاه صادر کرده باشند وبراساس شکل گفتن خبر اورا محکوم بدانند درست بمانند دکتری که چه مریضی ساده را موظف است عمل کند چه قاتلی را که ساعتی پیش حای کودکی را کشته است این وظیفه اجتماعی محسوب میشود که در گفتن خبر بدون جنجال سازی یا شایعه پراکنی یا اعمال احساسات خشم وشادی وتنفر خبر را به مردم رسانده واجازه داده شود مردم با دیدگاه وفکر خود خیر را درک ودر مورد آن فکر کرده یا فکر ونظری داشته باشند وبه جای آنان فکر نکرده وبر احساسات وافکار ملی تاثیر نادرست یا حتی درست برجا نگذارند تا همگان به دیدگاه خود به تفسیر فکری خبر درذهن خود بنشینند درست یمانند هیئت ژوری که تا زمانی که حکم محکومی را ارائه نداده اند از اخبار رسانه ای وازمردم بدور نگه داشته میشوند وتنها عضو هیئت منصفه یا ژوری با همدیگر درارتباط خواهند بود تا بافکر شخصی خود بتوانند حکم صادر کنند درنتیجه اخبار جهانی نیز موظف است بگونه ای پخش ودراختیار مردم قرار کیرد کهمردم حق درک آنرا بگونه خود داشته باشند وخوب وبد انرا با فکرواندیشه خود تشخیص دهند.
¤¤¤ عصر جدید : قیصر امین پور ¤¤¤
ما
در عصر احتمال به سر می بریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست
اما من
بی نام تو
حتی
یک لحظه احتمال ندارم
چشمان تو
عین الیقین من
قطعیت نگاه تو
دین من است
من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو می میرم
¤¤¤ « شاعر : قیصر امین پور »¤¤¤
حال اگر خبری قراراست به تفسیر .وسخن گذاشته شود میبایست بخش تفسیر با بخش اخبار دردوبرنامه ی جداگانه پخش گردد وچنانچه نیاز به تفسیر آدم مجربی درآن زمینه بود واین شخص به استودیو خبری یا دفتر رادیو یا روزنامه برای مصاحبه دعوت شد ایشان نیز موظف است تفسیر خبر را بگونه ای بیطرفانه به تفسیر بنشیند وتنها نظریات علمی خود را بیان دارد نه نظریات شخصی مبتنی بر احساس را وتفسیر کننده می بایست به تفسیر حقایق وشباهت دادن های متن اخبار بادیگر وقایع روز در برنامه ی تفسیری پرداخته وحقایق را همانگونه که هست به تفسیر وپژوهش وتحقیق بنشیند.تا حقایق به شکل حقیقتی وبه همانگونه که اتفاق افتاده است به مردم داده شده باشد.
¤¤¤ حقیقت از: ف.شیدا ¤¤¤
حقیقت را
پشت دروازه های خیال,جا نهادم
نه از آنرو ...
که تلخیش آزارم میداد , که بودنش...
رویایم را برهم میریخت
وآرزویم را بر باد میداد!
اما حقیقت را به باد بخشیدم
که در گذر خویش همگان را هشیار کند!!
اما دلم...آه ... دلم...غمگنانه
بر مزارآرزوهایم, گریان بود
آخر تفاوت, میان ِحقیقت با حقیقت
بسیار بود
حقیقت من رنجباره ی , سنگین روزگاری بود
که کوله بارش را
بدرازای عمر ...بردوش میکشیدم!!!
وحقایق... تلخ وشیرین...
در آلبوم یادواّره های دیروزم
گاه میخندید , گاه تبسمی داشت
گاه نگاهی بود بدون عمق !
حقیقت اما ...عبور لحظه های ممتد عمر بود
که ریزش باران پائیز را بیاد میآورد
آنگاه که چتر اندوهم بازنمیشد
تا خیس واژه های درد نگردم
¤¤¤ شنبه 24 فروردین 1387/فرزانه شیدا ¤¤¤
نقش رسانه های خبری نقشی بسیار مهم را در زندگی اجتماعی تمام مکمالک دنیا بازی میکند چراکه با اذهان عمومی سروکار دارد وخبری میتواند چنان در احساسات جمعی مردم واندیشه ههای همگانی اثر سو بگذارد که حتی هرج ومرج یا ترسو وخوفی ایجاد کند که شهر وجامعه ای را برهم بریزد.
*- وقتی ناگهان رخداد مهمی از درون دیوان سالاری کشور به رسانه ها کشیده می شود ، نکته بسیار مهم تری از دید همگان پنهان می گردد . ارد بزرگ
*- رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد . ارد بزرگ
رسانه ها موظف به این هستندکه اخبار مهم ملی واخبارسایرملل جهان را بصورتی درست بدون کم وزیاد کردن متن ومطلب دراختیار شهروندان ملت خود قرار دهند واز هرگونه باز سازی یا دست بردن به واقایع وتصویر وفیلمها خودداری نمایند چراکه از نظر قانونی اینکار تدرتمامی ملل دنیا جرم شناخته میشود .سانسور خبری در برخی از کشورهای جهان صورت میگیرد که الیته شکل سانسور نیز قوانین مخصوص بخود را دراست وتنها زمانی میتواند قانونی باشد که خبر یا اخبار مربوط به گونه درهرج ومرج فکری واندیشه ی مردمی اثر سو گذاشته ویا بااحساست مردمی بازی شود درعین حال نوعی اخبار هستند که پخش آنان واجب است اما پیش از ذکر وگفتن خبر گوینده وزسانه موظف است به با توجه به نوع خبر وصحنه ی خبری پیش از اعلام یا نشان دادن فیلم وتصویر اعلام بدارد که صحنه های دردناکی درفیلم ممکن است مشاهده شود .اعلام کنند که : افراد زیر سن رااز دیدن آن بازدارید. همچنین اعلام شود که افرادی که ناراحتی قلبی داشته یا قادر بدیدن خون وخشونت نیستند یا انسانهای حساسی هستند از دیدن وشنیدن ونکاته به ان خبر وتصویر وفیلم آن بپرهیزند این بعلت این است که خبری ممکن است برای فردی درگروه های سنی خاص باشند که لازم نیست بعضی ازاخبار را نیز کودکان یا نوجوانان ببینند یا از آن مطلع شوند یا تحت تاثیر آن بعلت کمی سن دچار ناراحتی های روحی روانی شوند وهدف حمایت انسان درمقابل تاثیرات ناشایست اخبار بدی ست که درجهان متاسفانه اتفاق میافتند وحقیقت داشته ومیبایست به گوش جهانیان نیز رسیده شود.ونمی بایست یا احساسات وافکار شخصی فردی که از لحاظ سلامتی وجسمی وروحی دارای شرایط مساعد وخوبی نیست بی خبر بازی شود ویا باعث شوک یا اندوه فراوان تا حد بیماری برای آن فرد گردد درنتیجه رسانه ها اجازه پخش هیچ عکس وتصویروخبری را بدون اعلام این مطلب در هیچ یک از کشورهای دنیا درعالم ندارندوبسیار درامر خبرگزاریها مهم است که نمونه های خشم وخشونا وطلم وستم بصورتی روشن واشکار در مجامع همگانی بصضورت دسته جمعی در اختیار افراد نباشد وبخصوص توجه به سن کودک ونوجوان ازجمله مسائل عمده ومهمی ست که در نشان دادن وگفتن بسیاری از اخبارها تصویر ها وفیلمها وحتی سریالهای وفیلم سینمائی ها ممنوعیت سنی آن پیش از شخش اعلام میگردد ودر معرفی فیلم وبرنامه کانالها نیز ذکر میکردد که فلان فیلم بسیار ترسناکیا بسیار خشونت بار است ومردمی که علاقه ای باین نوع برنامه ها ندارند یا قادر به تماشای آن نیستند را پیشاپیش مطلع میسازند وحتی دربخش تکس برنامه های روزانه که قرارا ست در ساعتی خاص چخش شود نیز درکنار هر برنامه اگر ازاینوع باشد اعلام خبر کرده واگاهی لابزم را به ببیننده میدهند درواقع اخبار میتواند گاه اثرات بد وسُو و خطرناکی بردیگران بگذارد اگر با توجه به اینگونه موارد وبا توجه به اذهان مردمی پخش نگردد .حتی شکل نشان دادن بعضی تصاویر میتواند کشوری ثروتمند را با نشان دادن نقاط کثیف با مردمان ولگرد خیابانی در اذهان دیگران به کشوری تبدیل کند که بنظر کشور فقط وردبدری بنظر بیاید که گاه نیز درنشان دادن ایران تنها به مناطقی سر زده وفیلم برداری میکنند که تاثیرا تت فکری آن بر ملل دیگر اینگونه باشد که ایران کشوری بی فرهنگ فقیر کثیف وحتی مملو از انسانهائی با لباسهای پتاره وکارتون خوابهائی ست که ادر بیسوادی وبی خبری محض بسر میبرند وحتی درگوشه ای نیز یکی ازخیابانهای تمیز یا مدرن یا اتوبانها را نشان نمیدهند که نماینده این باشد که ایران نیز دربسیاری از مناظق زیبائیها ی خود را دارد و بجای خیابانهای خوب ومردم تمیز وشیک پوش واتومبیلهاداخلی وخارجی به نشان دادن گوسفندها یا شترها در خیابان یا حتی نشان دادن این بخش را به نمایش میگذارند , که مردم در میان میدانهای درحال رفت وآمد سریع ماشین( چون میدان انقلاب یا میدان آزادی* بدون توجه از لابلای سرعت ماشینها میدوند یا از وسط میدان پای خود را بلند کرده از نرده ای که برای جلوگیری از گذر عابر پیاده است رد میشوند وبه میان خیل ماشینهائی میروند که هریکی اگر به انها توجه نکنند مرگ عابر پیاده حتمی ست و آنگاه درهمین تصویر میشود دید که در دوقدمی این اشخاص خط عابر پیاده نیز قرار دارد انا احدی ازروی آن رد نمیشود وقتی مردم درمیان انبوهماشینها از منارهم وازلابلای اتومبیلها میگذرندمتاسفانه مندر ماهواره در کانالهای یک دو وسه که برای ماایرانیان خارج کشور نیز پخش میشود میبینم که در اخبار وسریالها حتی بدون توجه به این بی قانونیها مردم را درحال عبور از وسط خیابانها ونرده ها نشان میدهد ویا حتی دررانندگی هنرپیشه سریال دستمال خود را به بیرون انداخته یا شیشه نوشابه خود را به وسط خیابان پرت میکند یا حتی با چشم اشکبار از حادثه ی شکل یافته در سریال رانندگی میکند که اگر چنین بخشی در فیلم خارجی نشان داده شود معمولا برای اموزش تصادفی هم برنامه ریزی میشود تا بگویند با چشم پراشک وتار رانندگی نکن وکمر بند را ازخشم به گوشه ای پرتاب نکن بلکه حتی دربدترین شرایط کمر بند ایمنی خود را ببند وحرکت کنویا چنانچه میخواهی گریه کنی بزن بغل سر بروی فرمان بگذار زار بزن اما متاسفانه اینگونه توجهات در برنامههای خود کشور ما نیز نمیشود واین نکته که تلوزیون یکی از اموزندگان مهم در زندگی است به نکات ایمنی وقانونی درسریالهای خود توجهی نشان نمیدهد والبته علت نشان دادن این خطاهای اتز سوی دیگر کشورها درمورد یک کشور بی دلیل نیست بلکه قصد وغرضی نیز در پشت آن نهفته است ومخصوصا هدف رساندن این مطلب به جوامع اروپائی سات که بگویند که این مردمان انسانهائی بی فرهنگ هشتند که نه تنها به جان خود نیز رحم نمیکنند بلکه به قانون کشوری وقوانین راهنمائی رانندگی کشور خود نیز بی توجهند, بگذریم که براستی اینگونه چیزها راا من به چشچ خود از مردم خود نیز دیده ام وتمامی اینها بر افکار جهانی درمورد فرهنگ نظام فکری ما اثری بد وناشایستی میگذاردکه شایسته یک کشور وملت ان نیست که با زحمت وتلاش با اینهمه فشارهای دیگر ملل جهان سعی در بازسازی وخود سازی خویش داشته وناموفق نیز نبوده است وبسیار در امر پیشرفت خود تلاش کرده ومیکند وبه موفقیتهائی نیز رسیده است ومن بعنوان یک ایرانی هرگز ازدیدن چنین صحنه هائی خوشحال نمیشوم چراکه میدانم ریشه این نوع تصویرها درخارج ازکشور تنها خراب نمودن ذهن مردم نسبت به ایران وایرانی ستنتا مارا مردم از آئین وحش وبی قانون وهرج ومرج طلب وبی فرهنگ نشان دهند که شایسته ی نژاد ایرانی وآریائی .پارسی ما نیست که از فرزندان کوروش هستیم ووارث سرزیمن ایران باستان که هرروزه بسیاری از توریستها را جذب زیبائی معماری باستانی وتاریخ ما مینماید . در نتیجه می بینید حتی نوع فیلم برداری از صحنه های خبری ونشان دادن بخشی از زندگی یک کردم بعنوان خبر یا اشنا کردن حتی یک ملت بیا ملتی دیگر در برنامه های مشخصی که به اشناسازی مردمان جهان از لحاظ اقیلمی وجغرافیائی وتاریخی به ملت خود می گردازد میتواند به شکلی صورت گیرد که برداشته در اندیشه همگانی از آن کشور برداشتی منفی یا مثبت باشد این است که نقش رسانه ها نقشی قدرتمند رادر نوع وشیوه ی اندیشه و فکر و نگاه آدمیان در جهان بازی میکند وبراحتی قادر به بازی گرفتن یا ساختن وآموزش دادن ذهن واندیشه مردمی در سطح جهانی یا در ملت یک کشوراست ومیتواندافکار وطرز نگاه ونوع بینش را بگونه ای دلخواه درآورده و به آن شکلی که خود مایل است آموزش دهد .لذا دانش وآگاهی های شخصی ست که میتواند ازاینوع بازیهای فکری در رسانه ها جان سالم بدر برده از دیدگاه وبینش شخصی خود اخبار .اطلاعات را بررسی وتحلیل ودرک کرده به ماهیت واقعی آن پی برده .وتفکری را درخود بسازد که درست وبراساس واقعیت وحقایق باشد.بااین توصیف باز درمیابیم که رسانه نیز خود نوعی دانش علمی در بالا بردن سطح دانش بشری ست که توسط آن میتوان آدمیان را به قعر سیاهی های فکری فرو برد یا باوج روشنائی ذهن رساند .این بستگی به نوع نگاه آن رسانه وآن کشور دارد. ومعراج انسانی نیز در دانشی شخصی ست که بوسیله ی خود او صورت کگرفته دنیا را ازدیدگاه شخصی خود شناخته وبازیچه دست افکاری نگردد که قصد منحرف نمودن افکار عمومی یا فردی کسی را داشته باشد و.حتی خبرهای ساده زندگی را نیز به گونه ای عادی دریافته ونیاز به مُفسّر وتفسیر کننده ی فکری در زمینه های مختلف نیز نداشته باشد مگر آن علم بیرون از حیطه ی داانش اوو باشد ونیازمند انسانی مجرب که با آگاهی دادن در آن زمینه فکر او را روشن ساخته وآموزش دهد.
¤¤¤ معراج ¤¤¤
گفت : آنجا چشمه خورشید هاست
آسمان ها روشن از نور و صفا است
موج اقیانوس جوشان فضا است
باز من گفتم که : بالاتر کجاست
گفت : بالاتر جهانی دیگر است
عالمی کز عالم خاکی جداست
پهن دشت آسمان بی انتهاست
باز من گفتم که بالاتر کجاست
گفت : بالاتر از آنجا راه نیست
زانکه آنجا بارگاه کبریاست
آخرین معراج ما عرش خداست
بازمن گفتم که : بالاتر کجاست
لحظه ای در دیگانم خیره شد
گفت : این اندیشه ها بس نارساست
گفتمش : از چشم شاعر کن نگاه
تا نپنداری که گفتاری خطاست
دورتر از چشمه خورشید ها
برتر از این عالم بی انتها
باز هم بالاتر از عرش خدا
عرصه پرواز مرغ فکر ماست
¤¤¤ فریدون مشیری ¤¤¤
*- فیلسوف ارجمند وعزیز ایران زمین ارد بزرگ میفرمایند
:رسانه می تواند:
1- رسانه می تواند در کوتاه مدت موجب شجاعت و یا ترس همگانی گردد .
2- رسانه می تواند نشان دهنده فر و یا بیچاره گی یک کشور در گستره جهانی باشد .
3- رسانه می تواند ذهن مردم را آرام و یا دگرگون و در هم بریزد .
4- رسانه می تواند گزارش های دروغ و رویدادهای غیر مستند را هم در میان اخبار درست به خورد آدمیان ده.
5- رسانه می تواند با بستر سازی سیاه ، موج های همگانی ایجاد نموده و برای کسانی اسباب رشد یک شبه را فراهم سازد .
6- رسانه می تواند اموری همانند مراسم های سنتی و یا بزم های همگانی را کاهش و یا گسترش دهد .
7- رسانه می تواند در کوتاه مدت ابله ترین آدمیان را روشنفکر و روشنفکران را خانه نشین بنماید .
8- رسانه می تواند ابزاری باشد برای همبستگی و یا جدایی طلبی در یک کشور .
9- رسانه می تواند موجب افزایش آگاهی های شهروندی گردد .
,وهمچنین ارد بزرگ معتقد است که: رسانه نمی تواند1
- رسانه نمی تواند عشق و خواست های میهنی مردم را نابود و یا حتی سبک بشمارد .
2- رسانه نمی تواند برای همیشه اسطوره ها و بزرگان یک کشور را نادیده بگیرد .
3- رسانه نمی تواند در بلند مدت ، راستی حقیقتی را پنهان و دروغی را راست جلوه دهد .
4- رسانه نمی تواند برای همیشه آدمهای ناشایست را شایسته جلوه دهد.
5- رسانه نمی تواند یک خواست همگانی را برای همیشه کم اهمیت جلوه دهد .
6- رسانه نمی تواند خواهان پس رفت خواسته های مردمی باشد .
7- رسانه نمی تواند گریزگاهی برای سردمداران یک کشور به خاطر انجام ندادن درست کارهای آنان باشد .
8- رسانه نمی تواند خشونت و بخشش بی اندازه از خزانه کشور را توجیه کند .
9- رسانه نمی تواند خودکامگی و پستی هیچ گروه و دسته ایی را پنهان سازد و سعی برای انجام آن رسوایی به بار می آورد .امید
¤¤¤ پایان فرگرد رسانه ¤¤¤
¤¤¤ به قلم فرزانه شیدا ¤¤¤
برگرفته از :
http://b4armannameh.blogspot.com